آشنایی با تعدادی از مفاخر موسیقی جهان
Hamid Reza T.Follow
Head Of Editorial Staff at Shabakeh Magazine
هنر در طول تاریخ مورد توجه خاص انسان بوده و خاستگاه پدید آمدن مشاهیر بزرگی گشته است.هنر در هر وادی خود, بزرگان و افتخاراتی را تربیت کرده و به بشریت تحویل داده است. میکل آنژ, لئوناردو داوینچی, کمال الملک, بهزاد و.... نمونه ایی از مفاخر دنیای هنر(نقاشی) به شمار می روند. اما جمله ایی معروف می گوید, زمانیکه سخن به پایان می رسد موسیقی آغاز می شود. بدون شک موسیقی تأثیر موسیقی بر روح و روان انسان بیش از سایر هنرها است. دنیایی که هیچ پایانی نداشته و همواره در حرکتی رو به جلو گام قدم بر می دارد. یادگیری درست و به کارگیری صحیح موسیقی باعث آرامش روح و جسم سازنده اثر و شنوده آن اثر می شود. چه بسیار انسان هایی که با شنیدن یک موسیقی فاخر مجذوب آن شده اند و این موسیقی توانسته است زندگی آن ها را دستخوش تغییرات اساسی سازد. در طول تاریخ بشر نوازندگان و موسیقی دانان بزرگی پا به عرصه گیتی نهاده اند که هر یک از این مشاهیر شاهکارهایی از خود به یادگار گذاشتند. بر همین اساس در این مقاله به طور مختصر و کوتاه با تعدادی از این مشاهیر برجسته دنیای موسیقی آشنا خواهیم شد.
ولفگانگ آمادئوس موتسارت
ولفگانگ آمادئوس موتسارت به سال 1756 در شهر سالزبروگ اتریش به دنیا آمد.پدرش آهنگساز و ویولونیست معروفی در دربار اسقف به شمار می رفت. زمانیکه متوجه استعداد ذاتی فرزندش در موسیقی شد تمام وقت خود را معطوف به آموزش او ساخت. موتسارت را بدون هیچگونه تردیدی یکی از نوابغ مسلم دنیای موسیقی می توان برشمرد. آهنگسازی را از سه سالگی آغاز کرد, در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد.در هفت سالگی اولین سمفونی و در دوازده سالگی اولین اپرای خود را نوشت.
لودویگ فان بتهوون
لودویک فان بهتوون (Ludwig van Beethoven) به سال 1770 میلادی در بن آلمان متولد گردید. از بهتوون بعنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیت های دنیای موسیقی کلاسیک یاد میشود که آغازگر عصر رمانتیک بود.پدرش یوهان وان بهتوون که خود از موسیقی دانان روزگار خود بود را بعنوان اولین معلم موسیقی او می شناسند که در دربار شاهزاده الکتور مشغول به کار بود.(کاری که اکثر موسیقی دانان و نوازندگان آن روز برای امرار معاش خود به آن مشغول بودند کار برای کلیسا و یا کار در دربار بود) پدرش همواره سعی می کرد تا پسرش را همتراز با موسیقی دان معروف موتسارت و بعنوان یک نابغه به مردم معرفی کند. دوران کودکی بهتوون چندان راحت نبود. در کودکی چهارتن از خواهران و برادران خود را از دست داد.زمانیکه تنها 17 سال سن بیشتر نداشت مادرش درگذشت(بهتوون از مادرش بعنوان تنها دوست و حامی خود در زندگی یاد می کرد.). در این دوران او تحت حمایت مالی شاهزاده الکتور که پدرش در دربار او کار می کرد قرار داشت.با این مقرری مجبور بود که از دو بردار دیگرش نیز مراقبت کند. بهتوون در سال 1792 به وین نقل مکان کرد, آنگونه که در منابع تاریخی نوشته شده است بهتوون تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت که البته این مدت آموزش به دلایل مختلفی مانند مشغله های زیاد هایدن کامل نبود. در نتیجه معلم موسیقی او را یوهان آلبرشتس برگر که از شاگردان هایدن به شمار می رفت نیز باید دانست.از 24 سالگی یادگیری موسیقی و نوازندگی پیانو را با جدیت دنبال نمود و به سرعت تبدیل به نوازده ایی معروف گشت.نکته ایی که در خصوص بهتوون در مقایسه با دیگر همکاران آن روزگارش جالب توجه است شیوه زندگی اوست که به جای کار برای کلیسا و یا دربار تصمیم گرفت به کار آزاد پرداخته و با برگزاری اجراهای عمومی و فروش آهنگ های نوشته شده اش, زندگی خود را تامین کند.بطوریکه معتقد بود که هنرمندان به اندازه اشراف قابل احترام اند.زندگی کاری بهتوون به لحاظ حرفه ایی به سه دوره شاخص و متمایز از یکدیگر شناخته میشود.
دوره اول به سالهای 1802-1792 که عمده آثار ساخته شده اش تحت تاثیر هایدن و موتسارت قرار داشتند.که از جمله آثار شناخته شده این دوره می توان به کوارتت زهی, دوازده سونات پیانو اشاره کرد.
دوره میانی به سالهای 1816-1803 , در این دوران دچاز مشکل ناشوائی گردید که با وجود این مشکل دست به خلق ماندگارترین آثار خود زد. در این دوره در اوج مهارت قرار داشت بطوریکه دست به کارهایی همچون تغییر جنسیت سونات و سمفونی از حالت زنانه به مردانه زد.بطور کل آثاری که در این دوره از خود بجای گذاشت همگی بصورت آثار کلاسیکی در آمده اند که در هر نسل در رپرتوارهای اکستری تکرار شده و مورد استفاده قرار می گیرند.از جمله آثار این دوران می توان به سمفونی شماره 3 که در سالهای 1803-1804 ساخت که خود آنرا یکی از بهترین آثارش توصیف کرده است, شش سمفونی 3 تا 8 , سه کنسرتوی پیانو شماره های 3 تا 5 و تنها کنسرتوی ویلون , پنج کوارتت زهی شماره های 7 تا 11 , هفت سونات پیانو شماره های 13 تا 19 شامل سوناتهای والدشتاین و آپاسیوناتا، و تنها اپرای فیدِلیو اشاره کرد.
دوره پایانی که از سال 1816 آغاز می گردد و اوج شکوفائی آثارش است بطوریکه آنها را می توان به نوعی بیانگر شخصیت و حالات او دانست.در این دوره دست به ساختار شکنی های مختلفی در آثارش زد. بطوریکه در سمفونی شماره 9 از گروه کر استفاده کرد.از جمله آثار این دوره می توان به سونات پیانوی شماره ۲۹ هامرکلاویر، میسا سولمنیس، سنفونی شماره ۹، آخرین کواتتهای زهی (۱۲-۱۶) و آخرین سوناتهای پیانو (۲۰-۳۲) اشاره کرد که همگی این آثار را در ناشوائی کامل تصنیف کرد.بهتوون سرانجام در 26 مارس سال 1827 بدرود حیات گفت.علت مرگش را نارسائی کبدی عنوان کردند اما تحقیقاتی که بعدها انجام گشت نشان داد که میزان سرب موجود در خونش بیش از اندازه معمول بوده است که عده ایی این موضوع را به دلیل وجود ماهی های آلوده رودخانه دانوب می دانند.
فردریک شوپن
فردریک شوپن به سال 1810 در روستایی در نزدیکی ورشو پایتخت لهستان چشم به دیده جهان گشود. مادرش لهستانی و پدرش فرانسوی بود.قدرت و استعداد ذاتی او در موسیقی به حدی بالا بود که در ورشو لقب موتسارت دوم را به او نسبت می دادند.در طول دوران یادگیری موسیقی از وجود اساتید مختلفی بهره برد که از برجسته ترین اساتید او در لهستان می توان به ویلهلم وورفل اشاره کرد که استاد کنسرواتوار در لهستان بود. در ادامه در سال 1826 از جلسات تدریس جوزف السنر آهنگساز کنسرواتوار بهره برد و شروع به یادگیری تئوری موسیقی, هارمونی و آهنگسازی پرداخت. اولین اجرایش در ورشو کنسرتو پیانو در فا مینور بود.در طول این سالها به وین می رفت و کنسرت هایی را در آنجا اجرا می کرد تا اینکه در سن 20 سالگی لهستان را به مقصد پاریس ترک گفت و در آنجا تبدیل به معلم موسیقی و آهنگساز گشت. در این دوران با برجسته ترین نوازندگام پیانوی آن دوران فردریش کالکبرنر، فردیناند هیلر آشنا شد.اغلب آثار شوپن برای پیانو ساخته شدند.در سالهای پایانی عمرش کنسرت هایی را در اسکاتلند و انگلستان اجرا کرد.آخرین اجرایش در سال 1848 در پاریس بود تا اینکه در 17 اکتبر سال 1849 دار فانی را وادع گفت.شوپن یکسری از فرم های موسیقی را ابداع نمود که از میان آنها می توان به فرم هایی مثل سونات پیانو, والس, نوکتورن, اتود, پرلود و پولونِز اشاره کرد.از میان آثار شاخص او می توان به بالاد، ۴اسکرتزو، بارکاروله۶۰.Op، فانتزی ۴۹.Op و از مهمترین مجموعه آثارش برای پیانو می توان به ۲۴ پرلود ۲۸.op و اتودهای ۱۰.op و ۲۵.op. اشاره کرد.
یوزف هایدن
فرانتس یوزف هایدن که او را پدر سمفونی و کوارتت زهی می نامند, به سال 1732 میلادی در روستایی در اتریش به دنیا آمد. پدرش سازنده چرخ دستی و مادرش آشپز بودند که هیچ یک سررشته ایی از موسیقی نداشتند.اما والدینش که به استعداد فرزند خود در زمینه موسیقی پی برده بودند اما استعادت مالی برای این منظور را نداشتند پیشنهاد معلم مدرسه فرزندشان که رهبر خوانندگان کلیسا Hainburg بود را مبنی بر شاگردی فرزندشان نزد او را پذیرفتند و بدیسان هایدن به خانه معلم خود که در دوازده کیلومتری خانه خودشان قرار داشت را پذیرفتند.در این زمان هایدن فقط شش سال سن داشت و دیگر هیچ گاه با خانواده خود زندگی نکرد.در هشت سالگی زادگاهش را به مقصد وین ترک گفت تا بتواند در گروه کر کلیسای سن اشتفان پذیرفته شد.در آن دوران صدای او مورد استقبال کلیسا قرار گرفت اما هیچگاه امکان تحصیل در رشته آهنگ سازی و نوازندگی به او داده نشد تا اینکه سرانجام بر سر یکسری رخدادها از کلیسا به بیرون رانده شد.در این دوران آنگونه که خود نقل کرده است کارهای مختلفی را برای امرار معاش تجربه کرد, از آموزش موسیقی تا نوازندگی خیابانی و آموزش بچه های کوچک.در همین دوران بود که تصمیم گرفت آهنگ سازی را خود به تنهایی یاد گیرد البته در این بین از کمک آهنگ سازانی همچون Nicola Porpora نیز بهره برد که بعدها خود چنین عنوان کرد که "اصول درست هارمونی را از نیکلا پرپرا آموختم". از هایدن بعنوان یکی از اثر گذارترین اساتید سبک کلاسیک نام می برند که کمک شایانی در تکامل سمفونی و کوارتت زهی نمود.تاثیرگذاری سبکش را می توان در آثار بهتوون (شاگردش) و موتسارت(دوستش) درک کرد.هایدن سرانجام در سال 1809 در وین درگذشت.
آنتونیو ویوالدی
آنتونیو ویوالدی در سال 1678 در شهر ونیز ایتالیا به دنیا آمد.پدرش تا قبل از اینکه بعنوان یک ویولون نواز شناخته شود به پیشه آرایشگری مشغول بود و بعدها شیوه نواختن ویلن را به پسرش آموخت. بطوریکه همراه با پسرش کنسرت هایی را در ونیز اجرا کرد.در 15 سالگی شروع به یادگیری دروس کشیشی کرد و در 25 سالگی رسما بعنوان یک کشیش شد.اما این افتخار برای او زیاد طولانی نبود, بدلیل اینکه از بیماری آسم رنج می برد و همچنین نامناسب بودن وضعیت جسمانیش از این مقام استعفا داد.ویوالدی در 25 سالگی موفق به دریافت سمت استادی ویولون در پروشگاهی در ونیز نایل آمد. در خلال سالهایی که در این موسسه مشغول فعالیت بود قطعات موسیقیایی زیادی را تصنیف کرد." لسترو آرمونیکو" یکی از آثار این زمان بود که موفقیتی در سطح کل قاره اروپا را برایش به ارمغان آورد.ویوالدی در ادامه فعالیت های هنریش و سفر به نقاط مختلف اروپا , بر سبک ویژه ایی از موسیقی یعنی اپرا را که خاستگاه آن در شهر ونیز به شمار می رفت را آغاز کرد.ونیز از جمله شهرهای مستعد در زمینه اپرا بود بطوریکه سالنهای متعددی برای این منظور وجود داشت و همچنین بعنوان یک شغل پردرآمد مورد توجه آهنگسازان قرار داشت.اولین اپرای او به سال 1713 در شهر ویچنتزا بنام " ottone in villa" اجرا گردید.در همین سال بود که مدیریت اپرای سنت آنجلو را پذیرفت. به فاصله این سالها به شهرهای مختلفی سفر نمود و اپراهای مختلفی را تصدیف کرد. در سال 1718 به دعوت مائسترو دی کاپلایی به کاخ شاهزاده فیلیپ فون هسن دارمشتادت رفت و در مدت سه سال اپراهای مختلفی را تصنیف کرد.اما حرکت بزرگ زندگی و حرفه ایی او عزیمت به رم به سال 1722 بود.در رم پاپ بندیک سیزدهم به او پیشنهاد نواختن موسیقی برای خودش را داد.در همین ایام بود که یکی از بزرگترین آثار خودش را که تا به امروز مورد استقبال اهالی موسیقی و همچنین علاقمندان موسیقی قرار گرفته است را تصنیف کرد.کنسرتوی آشنای چهارفصل که امروزه همگان با آن آشنا هستند یادگار آن روزگار به شمار میرود.این کنسرتو حرکتی نو در موسیقی به شمار می رود بطوریکه دست مایه تصنیف هرکدام از آنها الهام گرفتن از طبیعت و رویدادهایی که مصادف با این فصول می شوند را در دست مایه قالب ساخت این اثر ساخت. ویوالدی سرانجام به سال 1741 در سن 63 سالگی دار فانی را وادع گفت.
- ۰ ۰
- ۰ نظر